عکاسی به عنوان رسانه ای که بارِ روایت و آرشیو تصویری یک اثر نمایشی را بر عهده دارد، همواره همراه هنر نمایش بوده است و عکاس به عنوان عضوی همیشگی در گروه نمایش حضور داشته است. اما حال می خواهم آن را از جوانب مختلف بررسی کنم تا شاید بتوان در این مطلب محتوایی قابل قبول برای مخاطب علاقه مند به جای گذاشت. زمانی که عکاس با صحنه ی نمایش روبرو می شود با المان های بسیاری روبروست که می بایست علاوه بر تسلط به تکنیک های عکاسی، به ویژگی های یک اثر نمایشی و مکان هایی که در آن ها حضور خواهد داشت وقوف کامل داشته باشد. مواردی همچون نورهای صحنه و تغییرات شدت و تنالیته رنگی آن ها، چیدمان و ترکیب بندی صحنه و اجزای آن، زاویه و محل قرارگیری جهت عکاسی، حرکت بازیگر ها، میمیک چهره آن ها و ... که توسط کارگردان و یا طبق ایده او طراحی شده اند.
حال سوال نخستی که می خواهم به بررسی آن بپردازم این است که آیا هر عکاس و با هر تخصصی می تواند در جایگاه عکاسِ تئاتر قرار بگیرد؟ آیا صرفا تسلط بر دوربین و تکنیک های آن برای عکاسی از یک اثر نمایشی لازم و کافی است؟
در پاسخ می توانم بگویم قطعا لازم است اما به هیچ وجه کافی نیست. نگاه هر عکاس برای ژانر یا بهتر بگوییم فضایی خاص تربیت شده است و در هر جایگاهی ناخودآگاه از آموزه ها و تکنیک های آن نگاه و ژانر بهره خواهد برد. به عنوان مثال یک عکاس خبری و ژورنالیستی را در نظر بگیرید که مدام در موقعیت های فورس قرار می گیرد و مجبور است در یک مدت زمان محدود عکس هایی قابل قبول برای ارائه بگیرد. و بنابراین او با استفاده از قابلیت عکاسی سریع دوربین های عکاسی دیجیتال فعلی سعی می کند تعداد بیشتری عکس بگیرد تا شانس انتخاب بهتری داشته باشد. ضمنا مکان هایی که او حضور دارد اغلب مکان هایی پر استرس و پیش بینی نشده است که خود از مشقت ها ی این ژانر از عکاسی است.
حال اگر او در سالن اجرای یک اثر نمایشی مانند تئاتر یا پرفورمنس قرار بگیرد آیا بهره گیری از تکنیک های عکاسی سریع و حرکت در محیط برای عکاسی در محیط جدید نیز کارساز خواهد بود؟ مسلما شرایط کاملا تغییر کرده است. شاید او در هنگام اجرای نمایش در حضور مخاطب مجبور باشد عکاسی کند که بایستی حداقل صدا و جابجایی را داشته باشد و نمی تواند از امکاناتی همچون فلش برای جبران نوردهی استفاده کند. شرایط نوری در تئاتر پایدار نیست و احساسات و انرژی های صحنه مدام در حال تغییر هستند و اغلب رفتار بازیگرها تصنعی و انتزاعی تر است از آنچه یک عکاس خبری با مردم در محیط اجتماعی روبروست. اما با این حال ممکن است عکاسی در هر دو زمینه نگاه و تکنیک خود را آزموده و به تبحر رسیده باشد.
بحث بعدی ضعف و کمبود آموزش های آکادمیک و تئوری در باب عکاسی از هنر های نمایشی است. اینکه چگونه یک عکاس ارتباط میان رشته ای خود را با ادبیات و هنر های نمایشی برقرار کند و چگونه راوی تصویری مناسب برای یک اثر نمایشی باشد. گرچه در سال های اخیر شاهد برگزاری دوره های عکاسی تئاتر بصورت خصوصی هستیم ولی اغلب آن ها توسط عکاسان پیشکسوت و در حد انتقال تجربه به هنرجویان است که اتفاقا کار بسیار پسندیده ای است ولی فقدانی که من از آن بحث می کنم باز شدن راه آموزش های آکادمیک و منتقدین حوزه های مختلف هنرهای تجسمی و نمایشی به عکاسی تئاتر است.
البته چون من در فضای تئاتر ایران فعالیت کرده ام، می دانم فضای عکاسی تئاتر در ایران بسیار پویا است و جوانان بسیاری طالب عکاسی در این حوزه هستند، بحث خود را بیشتر به فضای عکاسی تئاتر ایران معطوف کرده ام. چه بسا در اغلب کشور های اروپایی عکاسی تئاتر در زمان هایی مشخص که مخاطب حضور ندارد برای تعدادی عکاس ژورنالیستی و عکاسِ خود اجرا انجام می گیرد و پس از آغاز اجراهای عمومی نمایش هیچ عکاسی اجازه ورود به سالن و عکاسی ندارد.
اما در ایران با توجه به ازدیاد عکاسان فعال در این حوزه و برگزاری مسابقات و جشنواره های مختلف عکاسی و تئاتر معمولا اجراهایی اختصاصی برای عکاسان در نظر گرفته می شود و در موارد بسیاری در طول اجراها عکاسان از آن ها عکاسی می کنند.
این امر خود باعث افزایش رقابت و تبحر میان عکاسان این حوزه می شود اما از طرفی باید به این نکته توجه کرد که آیا فضاهای نمایشی کشور ظرفیت پذیرش و ایجاد اشتغال برای این حجم از عکاس را دارد یا تعداد بسیاری از آن ها باید به این شاخه از عکاسی بصورت تفننی و لذت شخصی بپردازند؟
سخن در این باب بسیار است اما من می خواهم در این مجال به بررسی عکاسی تئاتر از دیدگاه عوامل اجرای نمایش یا بهتر بگویم کارگردان اثر نمایشی نیز بپردازم. اینکه کارگردان و صاحب اثر نمایشی بر کدام ویژگی عکس برای روایت تصویری اثر خود توجه دارد. مسلم است که آرشیو تصویری از تمرین ها، تست گریم، اجرای صحنه و پشت صحنه برای او بسیار مهم است و اگر عکاس نگاه زیبا شناسانه خود را نیز بر آن ها بیافزاید چه بسا ارزشمند تر هم خواهد شد. تاثیر زیباشناسانه عکس بر مخاطب و ترغیب او برای دیدن نمایش یکی از المان های مهم در انتخاب عکس او برای نمایش توسط کارگردان خواهد بود. طبعا هر هنرمندی دوست دارد که اثر او بیشترین مخاطب ممکن را داشته باشد. در این میان عکس های کلوزآپ از میمیک های پر حس و پویای بازیگر ها تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد داشت چنان که مرور تاریخ عکاسی باعث می شود به این نتیجه برسیم که سهم پرتره در میان عکس های تاثیرگذار، سهم قابل توجه و انکارناپذیری است. کما اینکه در تئاتر چهره و کنترل بازیگر بر میمیک ها و حس های چهره اش بسیار مهم است و تاثیر مستقیمی بر احساسات مخاطب دارد.
کارگردان تئاتر به دنبال روایت تصویری مطابق یا نزدیک به روایتی است که خود بر صحنه جاری کرده است. پس عکاسی که برای این کار از طرف کارگردان انتخاب می شود باید به این مهم وفادار و متعهد باشد. در بسیاری موارد تعامل کارگردان، عکاس، طراح نور و صحنه به نتایج بهتری می انجامد چرا که برای هر چهار نفر نور و ترکیب بندی اهمیت بسیار زیادی دارد. از جمله اینکه نور و سایه موقعیت ها، بازیگر ها و اشیا مهم چگونه تنظیم شود، بالانس نوری روی صحنه به درستی رعایت شده باشد، وزن بصری صحنه متعادل باشد تا نگاه مخاطب خسته و کسل نشود. موارد بسیاری بوده که کارگردان با مرور عکس های تمرین یا اجراهای جنرال به ایرادات میزانسن های خود پی برده و آن ها را اصلاح کرده است اما این نقد را نیز می توان وارد دانست که در موارد مختلفی هم عکاسی برای یک گروه نمایشی به حاشیه رانده شده و عکس تنها جنبه تزیینی و تبلیغاتی برای آن ها داشته است و عکاس صرفا چند جلسه محدود پس از اتمام پروژه تئاتر بصورت روتین عکاسیِ خود را انجام می دهد.
البته نمی توان نقش کمبود بودجه های مالی برای تولید اثر تئاتری و همچنین دستمزد های ناچیز برای عکاسان و هزینه های بسیار بالای خرید و بروز رسانی تجهیزات عکاسی را نیز نادیده گرفت که باعث کاهش انگیزه برای ارائه کیفیت و کمیت بالا خواهد شد.
در اینجا می خواهم مطلب خود را بدین شکل جمع بندی کنم که رشد و ارتقا هر هنری علاوه بر عشق و انگیزه هنرمند و حمایت مخاطب، نیاز به ایجاد بسترهای فرهنگی و آموزشی قوی و به روز و همچنین حمایت های مالی دولتی و خصوصی دارد. عکاسی معاصر هم با توجه بیشتر به آموزش و نقد های آکادمیک مسیر های گسترده تری را در حال طی کردن است که امیدواریم در کشور خود نیز شاهد این گستردگی و حمایت ها باشیم.
لیلی صدیق